این روزها، چیزهایی رو تو دنیا میبینیم که حتی تو کابوسهامونم قفل بود :)
چیزهایی که حتی اون آدم بده ی درونمون هم باورش نمیکنه و هنگ کرده
ولی واقعیه... خیلی واقعی... بدون نقاب و بدون نقش
حسم تو این روزگار، شبیه خداییه که با کلی تبلیغات آدم رو خلق کرده و به همه گفته به مخلوق بی نظیرم سجده کنید!! و به آدم گفته هرکاری دوست داری بکن الا این یه کار و آدمم دقیقا رفته همون یه کار ممنوعه رو انجام داده ...D:
از حجم تلخی روزگار، یه هفته ای بود که قلب درد داشتم و منی که فکر میکردم خیلی محکمم، برای اتفاقات کوچیکم تپش قلب میگرفتمو ...خلاصه بماند
ولی به لطف صاحب قلب و روحم، تموم شد و گذشت
با همه سختیاش... گویا ماه دلنشین رجب آبی بر آتش بود... ماه تولد قمری اینجانب ....
به لطف خدا، یه چیزی تو من هست که ان شاءالله هیچ وقت عوض نمیشه
و اون هم تسلیم نشدن و بی رحمانه رشد کردن و جاه طلبانه و عاشقانه بندگی کردنه
خدای زیبا و تنها و بینهایت و دلربای من.... همه دنیا هم عوض بشه و ازت نافرمانی کنن، من قول میدم تمام سعیمو بکنم تا باعث مباهاتت بشم و بنده ی تو باشم، نه بنده شیطان و دنیا، عشق جانم .....
----- ----- ----- -----
رادیو جوان - اینجا شب نیست - بامداد سه شنبه 4 بهمن 1401
«متن و شعر: سید امیر ابوترابی»
رادیو جوان - اینجا شب نیست - 4 بهمن.mp3
چه غم که دست تو در دست بنده میباشد
به وقت باخت هم آری، برنده میباشد
چه ترس و باکی از این قوم پر نفاق و نقاب
که شام تار و سیاهی، رونده میباشد
خوشا به حال #امیری که گشته صید شما
که طور صید تو، موسی دهنده میباشد ....